سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آموزش متوسطه دوره اول فلاورجان

مداد

پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت .

بالاخره پرسید :
- ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟
پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت :
- درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم .
می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی .
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید .


- اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام - بستگی داره چطور به آن نگاه کنی . در این مداد 5 خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری ، تا آخر عمرت با آرامش زندگی می کنی .
صفت اول :
می توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند .
اسم این دست خداست .
او همیشه باید تو را در مسیر ارده اش حرکت دهد .
صفت دوم :
گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی . این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود .
پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی .
صفت سوم :
مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم .
بدان که تصیح یک کار خطا ، کار بدی نیست . در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری مهم است.
صفت چهارم :
چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است .
پس همیشه مراقبت درونت باش چه خبر است .
صفت پنجم :
همیشه اثری از خود به جا می گذارد .
بدان هر کار در زندگی ات می کنی ردی به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کاری می کنی هوشیار باشی و بدانی چه می کنی .


 


 


جمله های کوچک درسهای بزرگ

به نور نگاه کن! سایه ها پشت سرت خواهند بود.


خدایا از من در مقابل دوستانم محافظت کن! در مقابل دشمنانم خودم می توانم.


حسود فکر می کند که اگر پای همسایه اش بشکند. او بهتر می تواند راه برود.


چهار روش برای اتلاف وقت وجود دارد: کار نکردن ، کم کار کردن، بد کار کردن و کار بیهوده کردن!


برای هر مشکلی حداقل دو راه حل وجود دارد: سکوت و گذر زمان.


بهتر است که لایق افتخار باشی و آن را دریافت نکنی، تا این که آن را دریافت کنی ولی لایقش نباشی!


نیایش دبیران محترم ریاضی

بنام حضرت  دوست   ، که هرچه داریم از اوست 



بارالها ،



بمن بیاموز ، تا سپیدیها را مجذور و از سیاهیها جذر بگیرم . زیبایی ها را در ده بتوان ده ضرب کرده و زشتیها را بر آن تقسیم کنم .



بمن بیاموز، تا منحنی اکیداً نزولی پشتِ خمیده ی آن پیر زنِ دردمند را بر صفحهی کاهگلی دیوار کلبه اش همواره به خاطر داشته باشم .



تو عدالت را در تساوی اضلاع مثلّث متساوی الاضلاع ، استواری را در مثلّث قائم الزّاویه و نظم را در قالب تمامی   n ضلعیهای منتظم به من نمایاندی و بمن آموختی که باید از همه ی بدیهای دیگران فاکتور گرفت .



آموختم که اعداد حقیقی با در برداشتن اعداد گنگ زیباترند و آموختم که هر روزِ من باید نقطه ی عطفی باشد برای تغییر علامت از منفی به مثبت بی نهایت ،  از اکیداً نزولی به سمت اکیداً صعودی و از مثبت بی نهایت ، به سمت آن حقیقت نامتناهی .



 آموختم که همه چیز را در قالب اعداد مثبت و در ناحیه  اول مثلّثاتی که  ناحیه مثبتها است ، بررسی کنم و اکسترمم لطف  و صمیمیّت  ،پاکی و صفا را ماکزیمم در نظر بگیرم و در همان حال،کینه و نفرت را بهسمت صفر میل دهم .



تو را همیشه تاریخ سپاس خواهم گفت ، چرا که در محضر تو آموختم چگونه انسان باشم و در خدمت به دیگران از   پارامترهای  موجود   پا   را فراتر ننهم و در بینهایت عشق ورزیدن غوطه ور گردم . تو درس زندگی را در قالب فرمولها  و  روابط منطقی ریاضی به من آموختی و مرا با هنر ریاضی ورزیدن ، مأنوس کردی ، پس تو را تا بی کران دوست خواهم داشت. 



بار الها ،



دلم میخواهد زندگی را از زاویه ای دیگر ببینم. دوست دارم نگاه هندسی به زندگی داشته باشم و محیط پیرامون خود را  با  دیدی نو    محاسبه کنم. دلم میخواهد مساحت عمرم را بسنجم و به شخصیتم شکل مناسبی بدهم. میتوانم زندگی را مربعی فرض کنم که اضلاع آن را ایمان- هدف –امید و عشق تشکیل داده اند یا مثلثی که زاویه های آن علم- ایمان و انسانیت باشد.  



یاری ام کن ،  مرکز دایره حیاتم را انتخابهای خوب قرار دهم. 



بار الها ، کمکم کن  به افکار و زندگیم عمق دهم و بتوانم حجم معنویتم را افزون سازم.



خدایا راهنمای من باش تا از نقطه های خط عمرم خطی مستقیم در جهت خوبی و مهربانی ترسیم کنم. من دلم میخواهد زندگیم بر قاعده پاکی استوار باشد.به موازات حق پیش بروم و زاویه دیدم باز باشد.



وقتی این قدر توانایی دارم چرا شکل غیر منتظم باشم و از میان خطوط خط های شکسته و منحنی را برگزینم؟



بار خدایا ،



کمکم کن بتوانم منشوری باشم شفاف  ، که از هر سو جلوه ای خاص دارد.منشوری که نور را به راحتی تجزیه میکند و فضا را با رنگهای دلپذیر و جذاب محبت-امید-عشق- عرفان و... می آراید .






منحنی قلب من ، تابع ابروی تست   



                         خط مجانب بر آن ، طره گیسوی تست






*****************************



در انتگرال دل عشق تو را انتگره کردم بینهایت شد  



                         فزون زین حد نشاید ، ببخشا گر جسارت شد