سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آموزش متوسطه دوره اول فلاورجان

اثر صدای ماندگار معلم

معلم و صدا

صدای معلم مهمترین ابزار او در کلاس درس است. صدای معلم بسان خمیری است که ذهن فعال و خلاق او با ایجاد تغییراتی در آن، کلمات و جملاتی را از دهانش صادر می کند و به سمت گوش دانش آموزان آینده ساز می فرستد. این کلمات و جملات، واسطه بین ذهن خلاق و کاردان او و مغز فعال شاگردانش است. اگر گفتار (1) معلم مختل باشد می تواند بر کفایت شغلیش اثر منفی داشته باشد. یکی از مهمترین اختلالات گفتاری شایع در بین معلمین، اختلالات صوت یا صدا (2) است.
در بسیاری از موارد، معلم علیرغم مبتلا بودن به اختلالات صوتی، بدون اینکه پیگیر درمان باشد به تدریس ادامه می دهد و طبق معمول از صدایش استفاده می کند، غافل از آنکه این کار می تواند اثرات منفی و جبران ناپذیری بر حنجره (3) و صدایش داشته باشد. عدم پیگیری درمان ناشی از عوامل مختلفی است. بسیاری از معلمین نمی دانند باید به چه کسی مراجعه کنند و چه اقدام بجا و مناسبی را انجام دهند. برخی از آنها به یک پزشک عمومی یا متخصص گوش و حلق و بینی (4) مراجعه می کنند و مسیر درمانی درستی را طی می کنند. متأسفانه در اکثر موارد، به واسطه عدم آشنایی با اختلالات صوت و نیز عدم آشنایی با گفتار درمانی (5) با آسیب شناسی گفتار و زبان (6)، به تجویز دارو و یا چند روز مرخصی استعلاجی اکتفا می شود که ممکن است تا حدودی، آن هم به طور موقت مؤثر واقع شود ولی چاره اساسی نیست. برخی از معلمین نیز به واسطه ی خفیف بودن مشکل صوتیشان، نیاز به پیگیری درمان را چندان احساس نمی کنند؛ آنها معمولاً با رعایت نکاتی که همکاران و اطرافیانشان توصیه می کنند سعی می کنند با مشکل صوتی خود مقابله کنند یا لاقل از بدتر شدن آن جلوگیری نمایند. برخی از معلمین به واسطه نگرش منفی که از پزشکان و خدمات درمانی دارند از مراجعه جهت درمان خودداری می کنند، ولی برخی نیز به خاطر مشکلات مالی از پیگیری درمان سر باز می زنند.
یکی از ویژگی های مهمی که از شخصیت (7) معلم در ذهن شاگردان باقی می ماند صدای اوست. همه ما وقتی به ذهنمان مراجعه می کنیم علاوه بر ویژگی های چهره و رفتار (8) معلمین خود در دوران مدرسه یا دانشگاه، تصویری ذهنی از صدای هر یک از آنها را در ذهن داریم، و علیرغم گذشت سالها می توانیم بگوییم خوش صدا ترین آنها کدام معلم بوده است. صدای خوش، نعمتی است که باید قدر آن را دانست و اهمیت آن در شغل معلمی بسیار بیشتر است.
صدای خوب، بویژه برای یک معلم، صدایی است که با حداقل انرژی تولید شود، از نظر زیر و بمی (9) و کیفیت (10) به گونه ای باشد که با سن، جنس، و جثه، و قیافه فرد متناسب باشد، و از نظر بلندی نیز از فاصله چند متری به راحتی قابل شنیدن باشد. انرژی لازم برای آوا سازی باید به قدر کم باشد که فرد احساس راحتی کند و توجهش فقط معطوف به مفهوم گفتارش و وضعیت توجه (11) و یادگیری (12) دانش آموز باشد. توضیح آنکه اگر معلم در حین تدریس خسته شود و برای آواسازی نیاز به تلاش و انرژی بیشتری داشته باشد در حین صحبت کردن توجهش به نحوه ی صداسازی (13)، و خستگی ناشی از آن جلب می شود.
حفظ صدای خوش یک معلم حائز اهمیت فراوانی است. معمولاً صدای معلمین در ابتدای دوره ی شغلیشان خوب است و ممکن است در طی ماه ها و سال ها تدریس، در معرض خطر ابتلا به انواع اختلالات صوتی قرار بگیرد. دانش کافی درباره بهداشت صوتی (14) و رعایت آن آسان ترین، مؤثرترین، و مهمترین اقدام برای پیشگیری از ابتلا به اختلالات صوتی است.
شرایط شغلی تدریس، به عنوان معلم مدرسه یا استاد دانشگاه یا مراکز آموزشی دیگر، شرایط سخت و طاقت فرسایی است. متأسفانه اکثر افراد فکر می کنند شغل معلمی، شغل بسیار آسانی است ولی واقعیت غیر از این است.

شرایط ویژه ی معلمان و اساتید

شرایط معلمین و اساتید با اکثر مشاغل تفاوت دارد. بسیاری از افرادی که در مشاغل مستلزم فعالیتهای بدنی کار می کنند وقتی که با یک معلم یا استاد روبه رو می شوند از سختی کار خود گله می کنند و افسوس جایگاه معلمی را می خورند و اظهار می دارند که کار بسیار راحتی است، حرف می زنند، حرف زدن که کاری ندارد؛ بارشان یک قلم است، بلند کردن قلم و قلم فرسایی کردن هم کار راحتی است. چنین اظهاراتی ناشی از عدم آگاهی آنها از سختی های شغل معلمی است. وقتی که معلمی گلویش خسته است ولی مجبور است سه ساعت دیگر تدریس داشته باشد کار بسیار طاقت فرسایی است؛ وقتی که معلمی در اثر سرما خوردگی صدایش گرفته است ولی به راحتی نمی تواند مرخصی بگیرد و مجبور است با صدایی گرفته، احساس سردرد، و احساس خستگی زودرس به کارش ادامه دهد و نتیجه اش این خواهد شد که به جای درمان سرماخوردگی در حدود سه روز، چندین هفته با این مشکل دست و پنجه نرم کند سختی این کار معلوم خواهد شد؛ مثل این است که بنایی با وجود کمردرد و زانودرد شدید کارش را تعطیل نکند و از استراحت خودداری نماید.
بسیاری از والدین به طور مکرر از دست رفتارهای کودکی که خود تربیت کرده اند و او را از دل و جان دوست دارند خسته می شوند و ممکن است عصبانی شوند یا به کودکشان پرخاش کنند، در حالی که معلم مجبور است تقریباً هر روز، چندین ساعت از وقتش را با حدود 20 تا 40 دانش آموزی بگذراند که متعلق به 20 تا 40 خانواده مختلف با فرهنگها و تربیتهای متفاوت هستند، و ضمن جلب توجه و همکاری آنها، مطالب زیادی را به آنها تفهیم کند و سعی نماید به نحو مطلوبی یاد بگیرند و برای قبول شدن در امتحان آماده شوند و سپس به کلاسهای بالاتر بروند تا بتوانند به مدارج علمی مطلوبی دست یابند. اگر قرار باشد معلم کارش را بخوبی انجام دهد کار در چنن شرایط بسیار سخت و پیچیده است. این نکته کار را بطور مضاعفی سخت تر می کند که معلم فقط ماشین آموزش در چنین شرایطی نیست بلکه او الگوی رفتاری دانش آموزان نیز هست، لذا، باید الگوی رفتاری و شخصیتی مناسب و ارزشمندی باشد.
یکی دیگر از وجوه سختی کار معلم یا استاد این است که همیشه شرایط رفتاری، یا به اصطلاح "حال و هوای" همه دانش آموزان یا دانشجویان یکسان و طبیعی نیست. وجه دیگر آن است که وضعیت گروههای سنی مختلف، یکسان نیست و تمایلات رفتاری آنها متغیر و متفاوت است. گاهی اوقات رفتار، بیماری یا مشکل یک دانش آموز می تواند روی تمامی اعضای کلاس و حتی معلم تأثیرگذار باشد. برخوردهای نابجای بعضی از مدیران مدارس نیز یکی دیگر از منابع استرس و سختی کار معلمان است.
هر معلم تازه کاری وقتی که با این شرایط سخت روبه رو می شود به دنبال راهکارهای مناسبی است. سالها طول می کشد تا او بتواند تجربیات خوبی را برای مقابله با مشکلات کاری مختلفش به دست آورد. یک معلم تازه کار ممکن است تلاش های کلامی و غیر کلامی زیادی را به عمل آورد تا کلاس را ساکت کند ولی باز هم موفق به انجام این کار نشود ولی یک معلم با سابقه ممکن است فقط جلوی تخته بایستد و به دانش آموزان نگاه کند و کلاس پر از سکوت شود. اگر یک تازه کار شاهد این صحنه باشد ممکن است فکر کند او عجب شانسی دارد، هیچ کاری هم نکرد و هیچ زحمتی هم نکشید، کلاس یکسره ساکت شد؛ ولی اصلاً این گونه نیست. او برای ساکت کردن کلاسش کارهای زیادی را انجام داده است ولی به ظاهر آسان و کم زحمت. برخی از کارهایی که او انجام داده است غیر کلامی هستند. وقتی فراگیرنده ببیند که معلم در حال نظاره کردن اوست، توجهش جلب خواهد شد و می خواهد بداند او چه تصمیمی دارد، چه می خواهد بگوید یا چه کاری می خواهد انجام دهد. به علاوه، شاگردان علاوه بر ساکت ماندن و توجه به معلم، سعی خواهند کرد با دقت در چهره و وضعیت بدنی (15) معلم، از علت سکوت و نگاه پر رمز و راز او سر در بیاورند. معلم با تجربه و موفق خوب یاد گرفته است که بعد از این چند لحظه سکوت نیز باید چه کارهایی را انجام دهد، چه چیزهایی را باید بگوید و مهمتر اینکه چه چیزهایی را نگوید، چه حرکاتی را انجام بدهد و مهمتر اینکه چه حرکاتی را انجام ندهد، با چه سرعتی، چه آهنگی و چه حالتی حرف بزند، و مطالب درسی را چگونه، با چه صدایی و چه چهره ای به دانش آموزان ارائه دهد. اگر دانش آموزی حرکت غیر منتظره ای انجام دهد او دقیقاً می داند که چه کاری را باید انجام دهد. او می داند که حرکت غیر منتظره آن دانش آموز، یک امتحان برای معلم است که تمام دانش آموزان کلاس از نتیجه آن آگاه خواهند شد. لذا، تجربه و خلاقیتش به کمک او می آید و او را قادر می سازد تا بتواند در این امتحان پاسخ های خوبی بدهد و قبول شود. نتیجه این خواهد شد که شاگردان کلاس تصور ذهنی (16) را از رفتارهای آن معلم بدست می آورند. این تصور به آنها می گوید که اجازه ندارند نظم و سکوت کلاس را به هم بزنند. او می داند که نیازی به بلند کردن صدا، در هم کشیدن چهره، یا تهدید وجود ندارد بلکه راههایی منطقی (17)، آسانتر، و مؤثرتر نیز وجود دارند.
اگر معلمی عادت داشته باشد برای ساکت کردن کلاس صدایش را بلند کند برای سلامتی (18) حنجره و صدایش مضر است و در دراز مدت می تواند اثرات ناخوشایندی را بر صدایش داشته باشد. اگر معلمی عادت داشته باشد عصبانی شود و چهره اش را در هم بکشد باعث می شود در سر و صورت و گردن و از جمله حنجره اش، تنش و انقباضات عضلانی (19) اضافی پدید آید که می تواند در دراز مدت، صدا و عملکرد طبیعی معلم را با مشکل مواجه سازد.
اگر معلمی عادت داشته باشد که سعی کند با استفاده از تهدید شاگردانش را ساکت نگه دارد در بسیاری از موارد ممکن است دچار اشتباه شود و تهدید هایی را به کار ببرد که نتواند به آنها عمل کند یا انجام آن تهدید ها باعث قطع رابطه مناسب با دانش آموزان یا ایجاد ترس و وحشت یا تنفر در آنها شود.
هر معلمی دوست دارد شاگردانش سکوت را رعایت کنند و با رغبت و تمرکز به آموزش های او توجه کنند. این تمایل، با اصول بهداشت صوت کاملاً مطابقت دارد. سر و صدای (20) شاگردان معمولاً باعث می شود معلم ناخودآگاه صدایش را بالا ببرد و این برای حنجره و صوت معلم مضر است. در واقع، گفتار نوبتی است و رعایت نوبت (21) در صحبت کردن یک اصل است.
بهتر است معلم عادت کند در همهمه ها سکوت کند و حتی تمایلی به صحبت کردن نشان ندهد و اگر لازم بود به دیگران تفهیم کند اصلاً دوست ندارد در چنین شرایط نامناسبی حرف بزند.
تجربه برخی از معلمین نشان داده است که اگر آرامتر و با بلندی کمتر صحبت کنند به طور غیر مستقیم شاگردان خود را مجبور می کنند سکوت را رعایت نمایند تا بتوانند صدای معلم خود را بخوبی بشنوند و در مواقعی که با سر و صدای بعضی از اعضای کلاس مواجه می شوند خودشان سعی می کنند آنها را ساکت کنند تا بتوانند صدای معلم را بشنوند. البته همه کلاس ها و همه دانش آموزان این گونه نیستند و ممکن است نتوانند یا نخواهند چنین کاری را انجام دهند، ولی مهم این است که معلم به رعایت بهداشت صوتی و حفظ سلامت صدای خود پایبند باشد. در چنین شرایطی، معلم باید در جستجوی راه های مناسبی برای حل مشکل باشد و از نظرات همکاران با تجربه خود برای ساکت نگه داشتن کلاس بهره مند شود.
برخی از معلمین وقتی که با سر و صدای دو یا چند نفر از شاگردان کلاس مواجهه می شوند صدایش را بلند تر می کند یا توأم با ناراحتی یا اعلام نارضایتی به آنها تذکر می دهند ولی در ایجاد سکوت چندان موفق نمی شوند، اگر هم موفق بشوند معمولاً سکوت کلاس بیش از چند دقیقه نخواهد پایید؛ اما بسیاری از معلمین موفق تجربه کرده اند که در این شرایط کافی است گفتارشان را به ناگاه قطع کرده، سکوت کنند و فقط به طور معنی دار به آن دو یا سه نفر نگاه کنند. معمولاً توجه اعضای کلاس نیز به آنها جلب خواهد شد و لحظه ای که آنها متوجه می شوند کار ناپسندشان محور توجه معلم و کلیه اعضای کلاس قرار گرفته است خود ساکت می شوند و ممکن است عذرخواهی نیز بکنند، آنگاه معلم سعی می کند بدون اینکه سررشته درس یا بحث قطع شود به تدریس ادامه دهد و طوری برخورد کند که گویی چیز مهمی اتفاق نیفتاده است و اعضای کلاس نیز فرصت نشان دادن واکنش خاص دیگری را پیدا نمی کنند بلکه سریعاً ذهنشان متوجه مطالب درسی مطرح شده در کلاس خواهد شد که معلم در حال تدریس آنها است. در این صورت، معلم بدون اینکه عصبانی یا ناراحت شود، بدون اینکه از تهدید یا بحث های زائد استفاده کند، بدون اینکه سررشته کلام از دستش خارج شود، و مهم تر اینکه بدون بلند کردن صدایش موفق شده است شاگردان شلوغ را ساکت نماید. چنین برخوردهای موفقی می تواند الگوی مناسبی برای بهداشت صوتی و حتی بهداشت روانی معلمین دیگر در کلاس درس باشد. مسلح بودن معلم به توانایی استفاده از چنین روش هایی باعث می شود او با سهولت بیشتری بتواند آرامش (22) خود را حفظ کند. حفظ آرامش یکی از عوامل بسیار مهم در رعایت بهداشت صوتی است. زمانی که معلم سرماخورده باشد یا صدا و حنجره اش خسته باشد دارا بودن چنین توانایی ها و قابلیت هایی بسیار لازم و مفید خواهد بود.
وجود سر و صدای اضافی محیطی در کلاس درس می تواند عامل منفی و مضر در بهداشت صوتی باشد، زیرا معلم ناخودآگاه صدایش را بلند تر می کند تا بتواند خودش صدایش را بشنود و اطمینان نسبی داشته باشد که دانش آموزان کلاس همگی صدای او را می شنوند و می فهمند.
گاهی اوقات لامپهای مهتابی، نیم سوز شده اند یا ترانس آن ها مشکل دارد و وقتی آنها را روشن می کنند سر و صدای دائمی خاصی را ایجاد می کنند که می توان آن را سر و صدای مزاحم (23) به حساب آورد. گاهی نیز وسایل سرد یا گرم کننده مانند کولر یا فن کویل ایجاد سر و صدا می کنند. اگر کلاس مشرف به مدرسه مجاور، خیابان شلوغ یا کارگاه یا کارخانه ی خاصی باشد می تواند دارای سر و صدای اضافی دائمی یا متناوبی باشد. گاهی اوقات نیز ساختمان مدرسه به گونه ای است که سر و صدای کلاس های مجاور نیز در کلاس درس شنیده می شود. لذا، معلم می تواند موضوع را با مسئولین برای رعایت بهداشت صوتی، جهت رفع یا لااقل کاهش سر و صدای موجود بکوشند. در صورتی که امکان رفع مشکل نباشد، معلم می تواند با همکاری دوستان و همکاران خود، چاره مناسبی بیندیشد. به عنوان مثال، اگر امکان تعویضِ لامپ مهتابی خراب وجود ندارد و فقط به خاطر روشن تر شدن کلاس آن را روشن می کنند، معلم می تواند لامپ مورد نظر را خاموش کند، شخصاً برای تعویض آن اقدام نماید یا لااقل بیشتر وقت خود را در جایی از کلاس مستقر شود که از منبع سر و صدا دورتر باشد. معمولاً برای مصادیق دیگر سر و صدا نیز می توان چاره های نسبی پیدا کرد. بدیهی است در چنین شرایطی، رعایت جنبه های دیگر بهداشت صوتی، اهمیت بیشتری پیدا می کند.
یکی از تسهیلات ضروری در کلاس، مطلوب بودن دمای کلاس در فصول مختلف سال است. سرما و گرما اگر نامناسب یا بیش از حد سرد یا گرم باشد می توان از نظر بهداشت صوتی مضر باشد. لذا، لازم است یکی از نکات مهمی که معلمین در مناطق سرد یا گرم، و همچنین در فصول مختلف سال، به آن توجه داشته باشند وضعیت سرما و گرما و نیز لباس مناسب پوشیدن است. بهتر است پوشیدن لباس گرم در فصول سرد به گونه ای باشد که وقتی معلم به مکان گرم مانند کلاس رسید بتواند به راحتی آن ها را در بیاورد و با لباس متعادلی در مکان گرم حضور داشته باشد؛ در غیر این صورت، ممکن است عرق کند و دچار مشکلات بعدی ناشی از آن شود. بسیاری از افراد، وقتی که به واسطه به تن داشتن لباس گرم اضافی در مکان های گرم عرق می کنند به آسانی دچار گرفتگی بینی شده و مستعد سرماخوردگی می شوند.

عادت های صوتی (24) معلم

بسیاری از معلمین تصور می کنند اگر صدایشان بلند و با تحکم باشد برای موقعیت کلاس بهتر و مؤثرتر است، ولی این کار از نظر بهداشت صوتی مضر است. بلندی صدا باید در حد مطلوب و کافی باشد، و نباید به حدی باشد که بر شلوغی ناشی از سر و صدای دانش آموزان کلاس غلبه کند. به علاوه، وقتی که حنجره و دستگاه آواسازی معلم خسته است مناسب و متعادل بودن سطح بلندی صدا ضروری تر به نظر می رسد.
گر صدای معلم با تحکم همراه باشد ممکن است در نگاه اول به نظر برسد که در ساکت کردن کلاس و افزایش توجه دانش آموزان مؤثر واقع می شود ولی در این الگوی صحبت کردن، معمولاً فرد فشار عضلانی بیشتری را به حنجره، ناحیه گردن، سیستم تنفس (25) و حتی اندام های گفتاری (26) دیگر مانند فک، زبان و نرمکام وارد می کند. معمولاً در این حالت گفته می شود که او به صدای خود فشار آورده است. چنین الگوی گفتاری برای یک معلم اصلاً مناسب نیست و از نظر بهداشت صوت بسیار آسیب رسان است، زیرا در صورت عادت به این الگوی کلامی، او در دراز مدت از این الگو استفاده خواهد کرد.
برخی از معلمین علیرغم بلند صحبت کردن، با حالت تحکم خاصی صحبت می کنند. در این حالت، فشاری که به حنجره و سیستم آواسازی (27) وارد می شود مضاعف شده و بر میزان آسیب رسانی آن افزوده می شود.
در صورتی که جمعیت شاگردان زیاد باشد یا فضای کلاس بزرگ یا نامناسب باشد یا به هر دلیل دیگری لازم ببینید از وسایل تقویت کننده صدا استفاده کنید، حتماً این کار را انجام دهید. ممکن است فکر کنید این کار غیر معمول است ولی اگر وسایل تقویت کننده صوتی (28) مناسبی را بیابید انجام این کار ممکن و مفید است. انواع میکروفون های بی سیم در بازار وجود دارند که می توان صدای معلم را روی موج FM رادیو پخش کنند و با استفاده از پیچ رادیو امکان تقویت صدای پخش شونده روی موج FM وجود دارد.
برخی از معلمین در شرایط خاصی ممکن است صدایشان را به طور ناگهانی بسیار بلند کنند؛ مثلاً ممکن است بر سر دانش آموزی داد بزنند که معمولاً با عصبانیت نیز همراه است. چنین رفتار صوتی نیز به شدت مضر است.
از عادت های صوتی دیگری که ممکن است یک معلم داشته باشد این است که به صورت نامناسبی گریه کند. گریه در عزاداری ها و به مناسبت از دست دادن عزیزان، رفتاری معمولی به نظر می رسد و از نظر بهداشت صوتی اشکالی ندارد ولی نوع یا نحوه گریه کردن مهم است و اگر به صورت نامناسبی باشد می تواند مضر باشد. معمولاً گریه با صدای بسیار بلند می تواند آسیب رسان باشد. اگر گریه همراه با هق هق هایی که ناشی از رها شدن ناگهانی چینهای صوتی از حالتی که به شدت به یکدیگر فشار داده شده اند باشد بسیار مضر است. تنها گریه ی نرم و روانی که خود از عمق وجود بر می آید و فشار چندانی را بر سیستم آواسازی وارد نمی کند از نظر بهداشت صوتی ایمن (29) به نظر می رسد. برخی از افراد که در مواقع مناسب گریه شان نمی آید سعی می کنند با فشار آوردن به خود، همرا با تلاش خاصی گریه کنند. چنین گریه هایی نیز از نظر بهداشت صوتی نامناسب تلقی می شوند. در چنین شرایطی بهتر است فرد با حفظ آرامش و متناسب با جو مجلس، حالت گریه را به خود بگیرد نه اینکه به زور گریه کند. میزان گریه کردن حتی در موارد مناسب یا به جا نیز باید مورد توجه باشد؛ زیرا گریه زیاد نیز می تواند آسیب رسان باشد.
خندیدن نیز یکی از مواردی است که باید در بهداشت صوتی مورد توجه قرار گیرد. شاید شنیده باشید که "خنده بر هر درد بی درمان دواست". با در نظر گرفتن ملاحظاتی، واقعاً این جمله معروف بسیار به جا و مورد پسند عامه مردم است، ولی نه هر خنده ای، به هر میزانی، در هر شرایطی، و برای هر کسی. خندیدن به صورت قهقهه، عادت خوبی نیست؛ بخصوص اگر فرد مورد نظر معلم باشد. اگر خنده به صورت قهقهه، با صدای بلند نیز همراه باشد میزان آسیب رسانی آن مضاعف خواهد شد؛ زیرا این کار، فشار زیادی را بر حنجره وارد می کند. درست خندیدن یکی از موارد مهم در رعایت بهداشت صوتی است.
در شرایطی که معلمی در اثر گریه یا خنده زیاد یا نامناسب دچار خستگی یا گرفتگی صدا شده است بهتر است ضمن مراجعه به پزشک گوش و حلق و بینی و انجام مراقبت های لازم جهت پیشگیری از سرما خوردگی و رعایت بهداشت دهان و دندان، چند روزی از تدریس خودداری نماید و پس از آن نیز تا چند روز با احتیاط تدریس کند و از پر حرفی و بلند صحبت کردن و نیز از صحبت کردن در محیطهای پر سر و صدا بپرهیزد. در صورتی که گرفتگی صدا بیش از یک هفته به طول بیانجامد، بهتر است هر چه سریع تر به یک گفتار درمانگر یا آسیب شناس گفتار و زبان مجرب مراجعه کند.
از عادت های صوتی نامناسب برخی از معلمان نحوه ی تدریس آنها است. بسیاری از معلمان و اساتید، از ابتدا تا انتهای هر جلسه یکسره صحبت می کنند و فکر می کنند با وجدان کاری مطلوبی مشغول تدریس هستند ولی توصیه ما به این افراد این است که اگر رفتار صوتی شما در کلاس درس درست باشد هم وجدان کاری را رعایت کرده اید و هم صدای خود را برای خدمت طولانی و زندگی سالم تر حفظ خواهید کرد.میگنا دات آی آر،از اصول صحیح تدریس این است که معلم یا استاد، از قبل طرح درس را آماده کرده باشد. در این صورت، معلم می تواند طرح درس هر جلسه را به گونه ای تدوین نماید که پس از گذشت بخشی از زمان کلاس، استراحت صوتی داشته باشد بدون اینکه دانش آموزان بیکار باشند. بدین منظور باید در طرح درس هر جلسه، چنین فعالیتهایی دقیقاً مشخص شده باشند؛ فعالیتهایی مانند پاسخ دادن شفاهی به پرسش های معلم، کنترل تکالیف مختلفی مانند مشق یا تکلیف خانه توسط معلم، روخوانی بخشی از کتاب توسط دانش آموزان، حل مسأله در پای تخته و غیره. متأسفانه بسیاری از معلمین پرسش و پاسخ، و کنترل کردن تکالیف مختلفی مانند مشق یا تکلیف خانه را در ابتدای کلاس انجام می دهند و با انجام این کار، فرصت های بالقوه استراحت صوتی خود را در مابین هر جلسه، در ابتدای آن جلسه هدر می دهند.
خوش صحبتی یا پر حرفی برخی از معلمان هم یکی از عادت های صوتی نامناسب است. پرحرفی با بهداشت صوتی در شغل معلمی در تضاد است. هر معلمی به اندازه کافی در کلاس درس حرف می زند. اگر معلم در خانه و محیط اجتماع نیز پر حرفی کند، به حنجره و صدای خود فشار بیش از حد وارد کرده است. البته منظور ما این نیست که معلم نباید در بیرون از کلاس حرف بزند، بلکه منظور این است که اگر معلم می تواند منظور خود را در یک تا پنج جمله بیان کند، آن را در ده الی پنجاه جمله بیان نکند. معلم باید بیاموزد که به سؤالات دیگران با اندکی تأمل پاسخ دهد تا فرصت لازم برای طراحی پاسخ کوتاه تر را در اختیار داشته باشد.
دو مورد دیگر از عادت های صوتی نامناسب، سرفه کردن (30) و صاف کردن گلو (31) است. معمولاً این عادت ها (32) وقتی بوجود می آیند که فرد احساس می کند در گلو یا حنجره اش خلط یا چیز مشابهی وجود دارد که ایجاد مزاحمت می کند. بهترین کار در این شرایط رعایت سکوت و نوشیدن اندکی آب معمولی است. اگر در اثنای کلاس این شرایط برای معلم بوجود بیاید بهتر است تدریس را به مدت چند دقیقه قطع نماید، اندکی آب بنوشد و یک لیوان آب نیز روی میزش بگذارد تا در ادامه جلسه، هر چند دقیقه یک بار اندکی آب بیاشامد. متأسفانه اکثر معلمین معمولاً این کار را نمی کنند بلکه اولین راه را در تلاش آنی و فوری جهت خارج کردن خلط می بینند؛ لذا، بدین منظور گلویشان را صاف می کنند یا به طور مکرر سرفه می کنند.migna.ir آنها به ندرت موفق به خارج کردن خلط می شوند. معمولاً به خاطر غلیظ و چسبنده بودن خلط که معمولاً با احساس خشکی در گلو نیز همراه است، سرفه ها و صاف کردن های مکرر گلو بی حاصل است و نباید این اقدام اشتباه را بطور مکرر انجام داد. اگر خلط نرم و آماده خروج نباشد به راحتی نمی توان با استفاده از سرفه یا صاف کردن گلو آن را خارج کرد. گاهی اوقات نیز خلطی وجود ندارد ولی خشکی حلق و حنجره باعث تحریک گلوی فرد جهت سرفه یا صاف کردن آن می شود که انجام این کارها هم اشتباه بزرگی است.
یکنواخت صحبت کردن هم از دیگر عادت های صوتی نامناسب است. یکنواخت صحبت کردن باعث می شود تا دانش آموزان یا دانشجویان زودتر خسته شوند یا حوصله شان سر برود، یا اینکه زودتر توجهشان به عوامل حواس پرت کن محیطی جلب شود. بروز چنین رفتارهایی در اعضای کلاس می تواند زمینه ساز بروز رفتارهای نامناسب دیگری از سوی معلم یا شاگردان شود.
عادت صوتی نامناسب دیگر، صحبت کردن با فک بسته است. کسانی که با فک بسته صحبت می کنند به واسطه تنگ شدن مسیر عبور صدای خروجی، صدایشان تا حدود زیادی خفه شده و از بلندی آن کاسته می شود. به همین دلیل، این افراد با فشار و تلاش بیشتری صحبت می کنند تا صدایشان اندکی بلند تر و قابل شنیدن شود؛ لذا، چنین افرادی خیلی زودتر دچار خستگی صدا می شوند.
یکی از عادت های صوتی نامناسب هم این است که دو یا چند نفر به طور هم زمان صحبت کنند. از نظر بهداشت صوتی، چنین شرایطی برای عملکرد طبیعی حنجره ایمن نیست. در این شرایط، اصطلاحاً حرف روی حرف می افتد. زمانی این پدیده رخ می دهد که کسی حرف فرد دیگری را قطع کند، یا اگر کسی حرف او را قطع کرد او به صحبتش ادامه دهد. در چنین حالتی، خستگی و گرفتگی صدا خیلی زودتر اتفاق می افتد.

 


سبک های یادگیری

سبک های یادگیری
همه پیشرفتها و سیر صعودی بشر امروزی به نحوی به یادگیری وی مربوط می شود. این بدان معناست که انسان از طریق یادگیری ، رشد فکری می یابد و از طرفی خود یادگیری نیز از رشد فکری تاثیر می پذیرد؛ نتیجتاً می توان این گونه گفت که پیشرفتهای بشری مدیون رویدادی به نام یادگیری است .
-
-

-
تعریف سبک یادگیری :

بسیاری معتقدند که سبک های یادگیری بر خود یادگیری تاثیر می گذارند. اگر چه اصطلاح سبکهای یادگیری به طرق مختلف تعریف می شود و تعاریف گوناگونی دارد و لیکن عمدتاً همه تعاریف بر این نکته تاکید می ورزند که سبکهای یادگیری شامل باورها، اعتقادات و رجحانها و رفتارهائی می باشد که افراد به کار می برند تا در یک مو قعیت معینی به یادگیری خود کمک کنند.

اصطلاح سبکهای یادگیری کاملاً جدید است. نتایج مطالعات نشان می دهد افراد در چگونگی گرایش به یک تکلیف متفاوتند و این تفاوتها صرفاً ناشی از هوش و یا قابلیت های اجتماعی نیست. « این سبکها روشهای ترمیمی برای پردازش و سازماندهی اطلاعات و پاسخدهی به محرکهای محیطی است.» (شوئل [2]، 1981 ، ص 46، به نقل از نوروزی، 1382) برای مثال افراد خاصی به بیشتر موقعیتها به سرعت پاسخ می دهند و افرادی دیگر به طور آهسته و تاملی ، با وجود این که ممکن است هر دو گروه اطلاعات و دانش یکسانی در ارتباط با آن تکلیف داشته باشند . (وولفولک [3]، 1995 ).
در حالی که تحقیقات در مورد کاربردهای آموزشی هنوز هم در مراحل اولیه خود باقی مانده است ، شواهد به دست آمده از تحقیقات گوناگون نشان میدهند که دقت نظر در مورد سبکهای یادگیری ممکن است در ارتباط با موضوعات متنوع آموزشی سودمند باشد . از این رو ، مطالعات در مورد سبکهای یادگیری و ارتباط با یادگیری، بخش عظیمی از روانشناسی امروز را به خود اختصاص داده است .
چون سبک یادگیری از نظر دکتر سیف همان ترجیحات فرد هستند و بنابراین او هم از سبک یادگیری یا ترجیح یادگیری به صورت معادل استفاده می کند.
روشهای انفرادی مورد استفاده یادگیرنده برای پردازش اطلاعات در یادگیری مفاهیم تازه استراتژی هر فرد برای کسب معلومات یا شیوه ی خاص افراد برای دریافت،نگهداری و یادآوری آموخته ها تفاوت سبک یادگیری با توانایی هوش و استعداد توانایی هستند اما سبک یادگیری توانایی نیست .
سبک یادگیری به اینکه یادگیرنده چگونه یاد می گیرد اشاره می کند .
یادگیری فرآیندی چند مرحله ای است که طی آن مفاهیمی را فرا می گیریم و این فرآیند شامل جمع آوری، طبقه بندی و تحلیل اطلاعات هر موضوع است.

یادگیری، روش های مختلف دارد که برای شناخت روند یادگیری، بهتر است آن ها را بشناسیم، این روش ها عبارتند از:
روش دیداری: مطالب بیشتر از طریق مطالعه، دیدن نمودارها و اشکال در ذهن ثبت می شوند. روش شنیداری: اکثراً اطلاعات از طریق شنیدن به ذهن منتقل می شوند.
روش شهودی: اطلاعات بیشتر از طریق تجزیه و تحلیل روابط موجود بین موضوعات درسی آموخته می شوند.
روش انفرادی: مطالب بیشتر توسط خود فرد مطالعه کننده و به صورت انفرادی مطالعه می شوند.
روش جمعی: مطالب بیشتر از طریق بحث های بین گروهی آموزش داده می شوند.
روش اتفاقی: یادگیری مطالب در این روش هیچ نظم و قانونی ندارد.
روش پلکانی: مطالب در چندین مرحله و به صورت تدریجی آموزش داده می شوند.

نکته جالب این که، روش یادگیری حتی از قومیت، جنسیت، سن و نحوه ی تدریس اساتید نیز تأثیر می پذیرد، برای مثال افراد ساکن در آمریکای شمالی و یا آسیای شرقی عموماً روش یادگیری دیداری دارند و در مقابل، عرب ها اغلب روش یادگیری شنیداری دارند.

نکته جالب دیگر این که یادگیری پسران عمدتاً به روش دیداری و تصادفی است ولی دختران بیشتر شنیداری است، به این دلیل است که دختران بیشتر تمایل دارند مطالب درسی را از طریق شرکت در کلاس ها بیاموزند.

انواع سبک های یادگیری بر اساس ادراک های حسی:
هر فردی برای یاد گرفتن از سبکی خاص یا تلفیقی از چند سبک استفاده می کند . ما هم باید بدانیم سبک یادگیری مان کدام است.
1- سبک یادگیری دیداری:
65 درصد جمعیت را شامل می گـردد. خــصوصیات این نوع افراد به قرار زیر است:
* بـا مشـاهـده و تـرکیـب تـصـاویـر بـا اطلاعات، اطلاعات را بخاطر می سپارند.
* بـرای بـرقـراری ارتـبـاط با دیگران و همچنین سازماندهی اطلاعات از تصاویر، نقشه ها و نمودارها استفاده می کنند.
* مـعـمـولا بـرای بـه خـاطـر آوردن مطـلبی چشمان خود را برای تجسم آن در ذهن خود می بندند.
* معمولا افرادی مرتب و منظمی می باشند.
* اینگونه افراد در تجسم اشیاء، طرحها و نتایج در ذهن خود توانا می باشند.
* معمولا در کلاس درس نیمکتهای ردیف جلو را اشغال می کنند.
* تمایل به برداشتن یادداشت های مفصل و با جزئیات فراوان دارند.
* جذب کتابهای مصور میگردند.
* در بخاطر آوردن لطیفه ها مشکل دارند.
* برای برجسته ساختن نکات کلیدی از ماژیکهای با رنگ روشن استفاده می کنند.

تکنیک های یادگیری:
1- در روند آموزش از رنگها، تصاویر، اشکال، نمادها، اسلایدها و جداول استفاده کنید.
2- برای یادگیری بهتر به حرکات و چهره آموزگار نگاه کنید.
3-یک محیط آرام و بدون سرو صدا را برای مطالعه برگزینید.

2- سبک یادگیری شنیداری:
30 درصد جمعیت را شامل می گـردد. خصوصیات این گونه افراد به قرار زیر است:
* تمایل دارند بیشتر با اصوات و موسیقی سرو کار داشته باشند.
* قادرند ریتم و تن صدا را تشخیص دهند.
* از طریق گوش دادن یاد می گیرند.
* برای به خاطر سپردن اطلاعات آنها را با یک صدای خاص ترکیب می کنند.
* در محیطهای شلوغ و پر سرو صدا تمرکز خود را از دست می دهند.
* به یادداشت برداشتن تمایلی ندارند.
* تمایل دارند مطالب را با صدای بلند بخوانند.
* برای بخاطر سپردن مطالب دروس خود را با صدای بلند مکررا روخوانی میکنند.
-

تکنیک های یادگیری:
1- در مباحث گروهی کلاس خود مشارکت کنید.
2- از اصوات و موسیقی در یادگیری خود بهره گیرید.
3-عوض نت برداری از ضبط صوت برای ثبت مطالب کمک بگیرید.

3- سبک یادگیری جنبشی-بساوایی :
5 درصد جمعیت را شامل میـگـردد. خصوصیات این گروه به قرار زیر است:
* بـرای یادگیری و بخاطر سپردن اطلاعات از جسم و حس لامسه خود بهره میگیرند.
* به فعالیتهای بدنی و ورزش علاقه مندند.
* در هـنگام بر قراری ارتباط و گفتگو مکررا دستهای خود را تکان داده و از ژستهای جسمانی استفاده میکنند. * از آنکه در کلاس درس بی حرکت بنشینند و به درس گوش دهند بیزارند.
* برای یادگیری و بخاطر سپردن اطلاعات به تحرک و تمرینات عملی نیازمندند.
* هنگام مرور مطالب درسی خود مرتبا راه میروند و نکات کلیدی را با صدای بلند تکرار میکنند.

انواع سبک های یادگیری:
آنهارا به سه دسته می توان تقسیم کرد
1- سبکهای شناختی:
به روشهایی که شخص موضوع ها را درک می کند اطلاعات را به خاطر می سپارد و درباره مطالب می اندیشد ومسایل را حل می کند گفته می شود

سبک های یادگیری شناختی،انواع مختلفی دارند که عبارتند از:
سبک سرعت ادراکی
سبک وابسته به زمینه
سبک مستقل از زمینه
-
در سبک یادگیری سرعت ادراکی یاد گیرندگان به دو دسته تقسیم می شوند. دسته ی اول تکانشی که به سرعت پاسخ دهی اهمیت می دهند. دسته دوم تاملی که به دقت و صحت پاسخ تاکید می ورزند.
-
2-سبکهای یادگیری عاطفی:
در برگیرنده ویژگیهای شخصیتی وهیجانی یادگیرنده مانند پشتکار تنها با دیگران کاربردن وپذیرش یا رد تقویت کننده های بیرونی است

3- سبکهای یادگیری فیزیولوژیک:
جنبه زیست شناختی دارند ودر برگیرنده واکنش فردبه محیط فیزیکی موثر بر یادگیری او هستند مانند ترجیح دادن مطالعه در شب وروز
-سبکهای یادگیری شناختی:
-سبکهای وابسته به زمینه وناوابسته به زمینه: که بعضی از یاد گیری ها به زمینه وابسته و بعضی ها نیستند و آنان که وابسته به زمینه هستند نمی توانند به راحتی محرک ها را از زمینه ها جدا کنند و تحت تاثیر زمینه هستند و آنان را کلی نگر می گویند و آنان را کلی نگر می گویند. و آنها که وابسته نیستند تحلیلی نگر می گویند . افرادی که وابسته به زمینه هستند جذب دیگران می شوند و شغل هایی که در ارتباط با دیگران است را انتخاب می کنند مانند معلمی – علوم اجتماعی و...

و آنان که وابسته: به زمینه نیستند شغلهایی مانند اختر شناسی و مهندسی را ترجیح می دهند. معلم های فارغ از زمینه به موقعیت آموزشی خشک و جنبه های شناختی و نظری آموزشی تاکید دارند. سوال کردن را مهمترین وسیله آموزشی می دانند.
معلمان وابسته به زمینه سوال کردن را بیشتر به عنوان وسیله ای برای وارسی یادگیری دانش آموزان خود بکار می برند معلمان فارغ از زمینه بر روش خود تاکید می کنند و اصول آموزشی را خود شخصا تدوین می کند ولی معلمان وابسته به زمینه سازمان دادن محتوای درس شرکت می دهند. 

2-سبک های تکانشی و تاملی:
یادگیری تکانشی در مقابل سبک تاملی است و یادگیرندگان تکانشی سریع کار می کنند اما اشتباهات زیادی مرتکب می شوند یادگیرندگان تاملی هستند اما اشتباهات کمتری مرتکب می شوند.migna.ir هر دو سبک عمدتا در محیط خانه شکل می گیرند ولی مدرسه نیز تاثیر دارد و هیچ یک از دو سبک بر دیگری برتری ندارد وسنجش این سبک به وسیله آزمون همتا یابی شکلهای آشنا صورت می گیرد

3-سبک یادگیری همگرا:
شیوه یادگیری آنان مفهوم سازی انتزاعی وآزمایشگری فعال است. در کاربرد عملی اندیشه ها قوی است-غیر هیجانی است وترجیح میدهند با اشیاء کار کنند بسیاری از مهندسین دارای این نوع سبک یادگیری اند.

سبک یاد گیری واگرا:شیوه یادگیری تجربه عینی ومشاهده تاملی است. در توانایی تخیل قوی است-به مردم علاقه مند است در امور هنری متخصص است در افراد علوم انسانی وهنر های زیبا دارای این نوع سبک یادگیری اند .

سبک یادگیری جذب کننده :شیوه یادگیری مفهوم سازی انتزاعی ومشاهده تاملی است. در استدلال استقرایی بسیار قوی است جذب علوم پایه وریاضیات می شود.در بخش پژوهشی وبرنامه ریزی کار می کند.

سبک انطباق دهنده:
شیوه یادگیری تجربه عینی وآزمایشگری فعال مسایل را به طور شهودی حل می کند برای کسب اطلاعات به دیگران متکی است غالبا مشاغل مانند بازاریابی و فروشندگی را برمی گزینند

سبک عمقی و سطحی: به چگونگی برخورد یادگیرندگان با مطالبی که می خواهند یادبگیرند گفته می شود. (اگر معنی را یاد بگیرد عمقی واگر حفظ کند سطحی)

ابزار سنجش:
سیاهه رویکرد ومهاتهای مطالعه برای دانشجویان. سبک های محیطی هیجانی جامعه شناسی فیزیولوژیکی و روانشناختی: عناصری را که در توانایی افراد برای تسلط براطلاعات و مهارتهای تحصیلی تازه ودشوار تاثیر می گذارند توصیف کرده اند ابزار سنجش این سبکها سیاهه سبکهای یادگیری نام دارد.

سبک های حسی-شهودی دیداری-کلامی فعالیتی-تاملی ومرجع های-کلی: نوعی اطلاعاتی که فرد دریافت می کندد چگونگی دریافت اطلاعات ونحوه پردازش آنها را توضیح می دهد این سبکها با شاخص سبکهای یادگیری سنجیده می شود.

سبک های تفکر:
به ترجیهات افراد درباره چگونگی استفاده از هوش واستعداد گفته می شود عمده ترین سبکهای تفکر عبارت اند از قانون گذارانه -اجرایی- قضایی- سبک تفکربا پرسشنامه سبکهای تفکر سنجیده می شوند.
راه کارهایی برای متعادل کردن سبک های یادگیری در هر بعد:
یادگیرندگان حسی: اگر شما زیاد به حس های خود متکی هستید، احتمالا مطالب آشنا را ترجیح می دهید و به جای جذب و تطبیق با شرایط جدید، روی واقعیت هایی تمرکز می کنید که آنها را می شناسید. بهتر است که در جستجوی فرصت هایی برای یادگیری اطلاعات تئوری باشید و سپس برای آنها مصداق هایی در واقعیت آشنا پیدا کنید.

یادگیرندگان شهودی: اگر شما بیش از حد به شهود متکی هستید ، در خطر از دست دادن جزئیات مهم هستید. این مسئله می تواند به ضعف در تصمیم گیری و حل مسئله منجر می شود. خودتان را وادار به یادگیری حقایق یا یادآوری داده هایی کنید که به شما کمک می کند به دفاع یا نقد از یک تئوری یا روش مورد استفاده تان کنید. شما ممکن است نیاز داشته باشید با سرعت کم حرکت کنید و به جزئیاتی نگاه کنید که تا کنون آنها را نادیده می گرفتید.

یادگیرندگان دیداری: اگر شما بیش از کلمات، بر تصاویر و نمودارها تمرکز می کنید، خودتان را در معرض آسیب جدی قرار داده اید زیرا اطلاعات کلامی و نوشتاری هم چنان مهم ترین انتخاب است. یادداشت برداری را تمرین کنید و در جستجوی فرصت هایی برای توضیح اطلاعات به دیگران از طریق کلمات باشید.

یادگیرندگان کلامی: زمانی که اطلاعات در قالب تصاویر و نمودارها ارائه داده می شود ، یادگیری سریع تر اتفاق می افتد. اگر شما بتوانید مهارت خود در این زمینه را بهبود بخشید به میزان قابل توجهی نیاز به زمان کمتر برای یادگیری مطالب خواهید داشت. به دنبال فرصت هایی برای یادگیری از طریق دیداری - شنیداری باشید. زمانی که یادداشت می نویسید، اطلاعات را براساس مفاهیم گروه بندی کنید و برای ارتباط دادن مفاهیم با یکدیکر از نشانه های تصویری استفاده کنید.

یادگیرندگان فعال: اگر شما قبل از فکر کردن عمل می کنید احتمال دارد که در مورد مطلب خوانده شده پیش داوری کنید. شما نیاز دارید که زمانی را برای تمرکز روی جزئیاتی بگذارید که قبل از رسیدن به قضاوت و نتیحه گیری به آنها نیاز دارید.

یادگیرندگان انعکاسی: اگر شما خیلی زیاد فکر می کنید، در این خطر هستید که هیچ کاری انجام ندهید. بهتر است خودتان را در فعالیت های گروهی تصمیم گیری مشارکت دهید و تلاش کنید اطلاعات خود را در یک زمینه به صورت کاربردی به کار ببرید.

یادگیرندگان جزء نگر: زمانی که شما مطالب را به بخش های کوچک تر تقسیم می کنید بهتر می تواند در فرایند حل مسئله مشارکت کنید. اما در برخی موارد می تواند مانعی بر سر راه در انسجام مطالب در ذهن شما باشد. خودتان را وادار کنید به این سوال پاسخ دهید که مطالب را چگونه می توانید به یک هدف کلی ارتباط دهید؟
یادگیرندگان کل نگر: اگر در نظر گرفتن تصویر بزرگ برای شما آسان است این خطر وجود دارد که قبل از راه رفتن بدوید. بهتر است زمانی را اختصاص دهید تا به همه جزئیات بپردازید و قبل از گرفتن نتیجه و تصمیم تمام مراحل حل مسئله را انجام دهید.


سبکهای یادگیری تکانشی و تاملی
نام دیگر این سبکهای یادگیری ??سرعت شناختی? است. این سبک نشانگر آن است که فراگیران به تکالیف شناختی با چه فوریت و سرعتی پاسخ می دهند. فراگیران تکانشی ضمن اشتباهات قابل ملاحظه، به سرعت کار می کنند، در حالی که فراگیران تاملی به کندی دست به فعالیت می زنند و مرتکب اشتباهات کمتری می شوند.

فراگیران تکانشی به سوالهایی که از آنان پرسیده می شود،با اولین جوابی که به ذهنشان می رسد، پاسخ می دهند و تنها چیز مهم برای آنان سریع جواب دادن است. در مقابل فراگیران تاملی پیش از حرف زدن فکر می کنند و به جای سریع جواب دادن،میگنا دات آی آر،ترجیح می دهند که وقت صرف کنند و تا آنجا که ممکن است جواب درست بدهند. از ابتدا که مفهوم سرعت شناختی مورد توجه قرار گرفت، بیشتر بر سرعت پاسخی دهی مبتنی بود، ولی بعدها ویژگیهای کیفی دیگری که بر صحت پاسخ دهی تاثیر می گذارند، در نظر گرفته شد. چون فراگیرانی وجود دارند که پاسخهای سریع و درست یا پاسخهای کند و نادرست می دهند.
به عبارت دیگر افرادی که سریع پاسخ می دهند، ضرورتا به علت تکانشی بودن آنها نیست، بلکه ممکن است به موضوع تسلط بیشتری داشته باشند. یا آنان که کند جواب می دهند، ممکن است به علت عدم تسلط آنها برموضوع یاد گیری باشد، نه لزوما تاملی بودن آنها. ازلحاظ پدیدآئی این دو سبک، پژوهشها حاکی از آنند که خانواده و مدرسه در شکل گیری آنها نثش موثری ایفا می کنند. برخی از یافته ها نشان می دهند که پسران تکانشی که یک سال را در کلاس یک معلم بسیار تاملی می گذرانند، خودشان نیز به صورت تاملی تغییر می یابند (کاگان، پیرسون به نقل از لیف).

نکته قابل تامل درباره دو سبک تکانشی و تاملی این است که هیچ یک از آنها به خودی خود بر دیگری برتری ندارد. زیرا موفقیت در هر موقعیت یادگیری به تعامل و انطباق بین سبک یادگیری مورد استفاده فراگیران و ویژگیهای تکلیف یادگیری بستگی دارد.

ساختارهای تکالیف یادگیری به گونه ای هستند که برخی دیگر سبک تکانشی را می طلبند. به عنوان مثال در حل مسائل ساده که فقط دارای یک جواب درست باشد، فراگیران سبک تاملی موفق تر از فراگیران تکانشی بودند ولی در مورد مسائل پیچیده شامل ابعاد مختلف و دارای چندین جواب محتمل، فراگیران تکانشی که به سرعت درست ترین راه حل ها را مورد ملاحظه قرار می دارند، از یادگیران تاملی افراطی که راه حل ها را به طور منظم یکی بعد از دیگری وارسی می کردند، ومقدار زیادی وقت صرف راه حل های غیر محتمل می کردند، موفق تر بودند.


مطالعات ویتکین و دیگران
مطالعات با ارزشی را ویتکن و همکارانش در طول سال 1971 انجام داده اند . بر طبق این مطالعات، یادگیرندگان برای روبروشدن با عوامل محیطی خود سبکهای حسی را بر می گزینند. به عنوان نمونه، درک انسان وابسته به زمینه تحت تاثیر شرایط اطراف او و درک انسان مستقل از زمینه جدا یا مجزا از اطرافش شکل می گیرد . ویتکین و همکارانش در همان سال 1971 آزمونی را تهیه کردند که با آن میتوان افراد وابسته به زمینه و مستقل از زمینه را از یکدیگر تشخیص داد. این‌آزمون آزمون اشکال نهفته [19] نام دارد .
کار ویتکین که بر اساس 35 سال پژوهش روی تقریباً 2000 موضوع شکل گرفته به این منظور است که پژوهشگران آموزش و پرورش درباره آزمون اشکال نهفته آگاهی پیدا کنند و بدانند که این‌آزمون بر مبنای پژوهشهای روانشناسی برای اجرای امور آموزشی تهیه شده است . گریتی [20] (1985 ) معتقد است؛ این گونه تفاوتهای فردی ویژگها و رفتارهای درونی به عنوان مبانی برای سبک های مختلف یادگیری به کار گرفته می شوند. آگاهی از چنین تفاوتهایی میتواند کار مربیان آموزش و پرورش را در ارتباط با یادگیرندگان و ساختارهای وظایف یادگیری و محیط آسان سازد .
به نظر می رسد که بهترین زمان برای استفاده آزمون اشکال نهفته وقتی است که یک متخصص آموزش و پرورش سعی در اندازه گیری سبک مستقل از زمینه را در یک متن دارد و می خواهد بداند تا چه حد یک فرد میتواند حواس پرتی هایی را که اشخاص دیگر از طریق اطلاعات به او ارائه داده اند نادیده بگیرد . (نوروزی ، 1382)
--
نتیجه گیری
بسیاری از محیطها و موقعیت های آموزشی و شغلی بر توانائیهای افراد تاکید می شود و مطمئنا توانائیها برای موفقیت درمدرسه،موقعیتهای شغلی و زندگی بعدی مهم و ضروری هستند،اما باید توجه داشت که توانائیها به تنهائی نمی توانند عامل موفقیت باشند بلکه باید سبکهای یادگیری را هم به عنوان یکی از عوامل مهم و موثر در موفقیت شغلی وتحصیلی افراددرنظرگرفت .
هماهنگی وتوافق بین سبک فردوسبک موقعیت یا تکلیفی که با آن مواجه شده است عامل مهمی در موفقیت فرداست .
. عدم توافق بین سبک یادگیری فرد و سبک آموزشی می تواند علت ناتوانی فرد در یادگیری باشد.
. عدم توجه به سبکها در موقعیتهای مختلف می تواند منجر به این شود که برخی از بهترین و باارزشترین استعدادها و سرمایه های بالقوه، حذف یا نادیده گرفته شوند.
 

دختری که 12 بار مجبور به ترک تحصیل شد/ گفتوگو با دانشجوی ترم اول

دختری که 12 بار مجبور به ترک تحصیل شد/ گفت‌وگو با دانشجوی ترم اول دانشگاه فرهنگیان

ترک تحصیل عمدتاً به دلایل متعددی صورت می‌گیرد و ناشی از مسائل فرهنگی و اقتصادی است اما آیا تاکنون کسی پای صحبت دانش‌آموزانی که ترک تحصیل می‌کنند، نشسته است؟

شنیدن ماجرای زندگی دختری که بیش از انگشتان دست ترک تحصیل کرده است و اکنون دانشجوی دانشگاه فرهنگیان است، بسیار شنیدنی است.

معظمه ارج متولد 1375 در استان سیستان و بلوچستان است که در طول مدت تحصیل بیش از 12 بار ترک تحصیل کرده است و هم‌اکنون دانشجوی ورودی بهمن دانشگاه فرهنگیان است.

فارس: شنیدیم که 12 بار ترک تحصیل کردی، درسته؟

معظمه ارج: بله در 12 سال تحصیل، بیش از 12 بار ترک تحصیل کردم.

فارس: اولین باری که ترک تحصیل کردی، کلاس چندم بودی؟

معظمه ارج: کلاس چهارم بودم.

فارس: چرا ترک تحصیل کردی؟

معظمه ارج: فاصله مدرسه تا خانه زیاد بود و من تنها بودم، خانواده‌ام هم راضی نبودند که درس بخوانم.

فارس: مدرسه در منطقه‌تان بود؟

معظمه ارج: بله در نگور بود اما خانه ما تا مدرسه دور بود البته در روستاهای اطراف مدرسه نیست و در برخی روستا، مدارس مختلط است. برخی از دانش‌آموزان به خاطر نداشتن مدرسه در روستا، ترک تحصیل می‌کنند چون خانواده نمی‌گذارد درس بخوانند.

فارس: خانواده خودتان چند نفره‌ هست؟

معظمه ارج: 5 خواهر و 4 برادر هستیم. من اولین دیپلمه و اولین دانشجوی خانواده هستم. یک برادر و خواهر کوچکتر دارم و بقیه بزرگتر هستند.

فارس: منطقه زندگی‌تان؟

معظمه ارج: استان سیستان و بلوچستان منطقه دشتیاری شهر نگور

فارس: وضعیت زندگی؟

معظمه ارج: وضعیت زندگی‌مان خوب است اما خانواده‌ها علاقه به درس خواندن فرزندانشان ندارند. این یک موضوع فرهنگی است که خانواده‌ها باید به اهمیت درس خواندن بچه‌ها به خصوص دختران اهمیت دهند.

فارس: به نظرت بچه‌ها دوست دارند که درس بخوانند؟

معظمه ارج: خیلی کم پیش می‌آید که هدف داشته باشند به نظر من کسی که وارد مدرسه می‌شود باید دِینش را نسبت به آن وسیله حتی یک گچ ادا کند. بچه‌ها برای گذران اوقات به مدرسه می‌آیند و هدف ندارند.

فارس: وقتی ترک تحصیل می‌کردی، چی شد که ادامه تحصیل می‌دادی؟

معظمه ارج: وقتی ترک تحصیل می‌کردم باز هم کتاب‌های درسی را می‌خواندم یعنی در واقع به اجبار به مدرسه نمی‌رفتم. کلاً نمی‌شد که به مدرسه بروم. هر سال یک هفته، دو هفته، گاهی یک ماه، دو ماه ترک تحصیل می‌کردم اما هرچه دارم از معلمانم هست می‌آمدند با خانواده‌ام صحبت می‌کردند و راضی‌شان می‌کردند که به مدرسه برگردم.

فارس: چه انگیزه‌ای باعث شد که دوباره برگردی و درس بخوانی؟

معظمه ارج: می‌خواستم برای جامعه و مردم مفید باشم. به خاطر این دوست داشتم که معلم شوم چون در منطقه دشتیاری بیش از 50 درصد معلمان، غیر بومی هستند. وقتی من شروع به کار کنم یعنی یک معلم غیر بومی که در منطقه سختی می‌کشد می‌تواند به منطقه خودش برود.

فارس: آخرین بار که ترک تحصیل کردی، چه زمانی بود؟

معظمه ارج: دوم دبیرستان بود. 6 ماه شد. البته کتاب‌هایم را دور نمی‌انداختم و تمرین می کردم. یادم است در تعطیلات نوروز آنقدر مشق می‌نوشتم که دستانم ورم می‌کرد بعد رویش زردچوبه و روغن می‌زدم و تمرین می‌نوشتم و جالب اینکه بعد از نوروز که به مدرسه رفتم، تنها دفترهای کامل، مال من بود.

فارس: هر بار چه مدتی ترک تحصیل می‌کردی؟

معظمه ارج: متفاوت بود. از یک هفته تا 6 ماه بود.

فارس: انگار آن 6 ماه دیگر خیلی جدی بود، درسته؟

معظمه ارج: بله، دوم دبیرستان بودم. آن زمان رئیس آموزش و پرورش منطقه عوض شده بود و از من شناختی نداشت؛ یکی از دبیرهایم با او درباره من صحبت کرد و ایشان کمک کردند و سرویس رفت و آمد برایم پیش‌بینی کردند و معدلم آن سال 19.64 شد.

فارس: معدل دیپلمت چقدر است؟

معظمه ارج: معدل کل دبیرستانم 19.03 شد.

فارس: چه معدل خوبی؟

معظمه ارج: با اینکه دوره دبیرستان خیلی مشکل داشتم اما باز هم تلاش کردم. برای کنکور هم یکسال درس خواندم و فکر نمی‌کردم دانشگاه قبول شوم. از بچگی دوست داشتم معلم شوم به همین دلیل در دانشگاه فرهنگیان را انتخاب کردم و اکنون دانشجوی دانشگاه فرهنگیان پردیس چابهار هستم.

فارس: چه رشته‌ای درس می‌خوانی؟

معظمه ارج: علوم تربیتی می‌خوانم.

فارس: برای چی تصمیم گرفتی معلم شوی؟

معظمه ارج: می‌خواهم روی انگیزه بچه‌ها کار کنم. انشاءالله وقتی توانایی‌ام بیشتر شود سعی می‌کنم در دشتیاری، دانش‌آموزی بیسواد نباشد.

فارس: می‌خواهی کجا درس بدهی؟

معظمه ارج: در استان خودم.

فارس: اینکه داری اعلام می‌کنی بیش از 12 بار ترک تحصیل کردی، خانواده‌ات چیزی نمی‌گویند؟

معظمه ارج: نه؛ پدرم به این باور رسیده است که معظمه تلاش می‌کند.

فارس: خانواده‌ات نمی‌گفتند باید ازدواج کنی؟

معظمه ارج: بله می‌گفتند اما معیارهای آدم فرق می‌کند؛ الان فکر می‌کنم باید با کسی ازدواج کرد که انسان را به کمال برساند اما آن زمان محدود به اطرافم بود.

فارس: وضعیت تحصیل دانش‌آموزان در سیستان و بلوچستان چگونه است؟

معظمه ارج: بچه ها با هوش هستند. اما امکانات در برخی مناطق خوب و برخی بد است. مثلا یکی از مدارس را دیدم که دانش‌آموزان روی زمین می‌نشستند
واقعا برخی سختی می‌کشند. یادم می‌آید کلاس دوم ابتدایی که درس می‌خواندم، دیوارها سوراخ داشت و موش ها رفت و آمد می‌کردند؛ وقتی وارد دوره راهنمایی شدم، آن مدرسه نوسازی شد.

فارس: حرفت خطاب به دانش‌آموزان؟

معظمه ارج: از دانش‌آموزان می‌خواهم حتی اگر امکانات نیست ولی هدفمند درس بخوانند چون انسان اگر هدف داشته باشد، برای رسیدن به هدف، حتی در شرایط سخت هم تلاش می‌کند؛ موفقیت یعنی سازگاری در هر موقعیتی.


حرکت ماندگار خانم معلم در کلاس تاریخ مدرسه

حرکت ماندگار خانم معلم در کلاس تاریخ مدرسه
سرمشق زندگی معلم تاریخ، درس ایثار و گذشت بود. سرنوشت کسانی که برای همیشه در تاریخ یاد آنها زنده ماند. ستاره معلمان آسمانی با فراموشی درد و رنج و تنها به عشق حضور در میان دانش‌آموزانی که برای بازگشت او لحظه شماری می‌کردند، در کلاس درس حاضر شد.
 
به گزارش ایران، خانم معلم دبیرستان نجابت که مدت‌ها از درد کمر بی‌تاب شده بود، پس از عمل جراحی نتوانست در برابر درخواست دانش‌آموزانش که از او می‌خواستند به کلاس درس بازگردد، تا بار دیگر سرنوشت مردان و زنان نیک تاریخ را با هم ورق بزنند، مقاومت کند. معصومه خوشکام معلم 40 ساله تاریخ ماه‌ها روی تختی که مسئولان مدرسه در کلاس درس قرار داده بودند برای دانش‌آموزان تدریس کرد. دیدن لبخند رضایت بر لبان دانش‌آموزان باعث شده بود تا درد و بیماری را فراموش کنند. این بانوی فداکار هفته گذشته در جشنواره جلوه‌های معلمی به عنوان یکی از 11 ستاره آسمان معلمان فداکار ایران معرفی شد. او که 17 سال با عشق کتاب تاریخ را برای دانش‌آموزان ورق می‌زد، نام خود را در تاریخ تعلیم و تربیت ماندگار کرد.

سرمشق نخست
 
معصومه خوشکام از روزی که برای نخستین بار پای تخته سرمشق تاریخ را برای دانش‌آموزان نوشت این‌گونه می‌گوید: فرزند اول خانواده هستم و دوران مدرسه‌ام در شهرستان ملایر سپری شد. از همان دوران ابتدایی وقتی کلاس اول بودم معلم کلاس را خیلی دوست داشتم. همین علاقه باعث شد تا وقتی از من سؤال می‌کردند، دوست‌داری در‌آینده چه کاره شوی با خوشحالی بگویم دوست دارم معلم شوم.
 
وقتی روز معلم فرا می‌رسید دوست داشتم بهترین کادوی دنیا را به معلم مان بدهم، اما وقتی بزرگتر شدم فهمیدم که درس خواندن و کسب نمرات خوب و موفقیت در مراحل مختلف علمی بهترین هدیه‌ای است که به معلم داده می‌شود. معلم مانند یک مادر دلسوز است و مثل یک مادر آرزوی موفقیت فرزندانش را دارد. از همان دوران ابتدایی دروس حفظ کردنی را دوست داشتم تا اینکه در دبیرستان به درس تاریخ علاقه زیادی پیدا کردم.
 
خانم میلادی دبیر تاریخ ما انگیزه زیادی به من داد و بهترین زمان من در مدرسه در کلاس درس او سپری می‌شد. معلم ما همیشه تأکید می‌کرد تاریخ آیینه ای است که باید در آن خوب نگاه کنیم و از گذشته‌ها درس بگیریم. گذشته‌ای که در آن انسان‌های خوب و دانشمندان دلسوزی زندگی می‌کردند و همیشه مورد ظلم و ستم قدرتمندان قرار داشتند. خواندن سرگذشت امیرکبیر تأثیر زیادی در زندگی من داشت. مردی که خدمت بزرگی به دانش ایران کرد. علاقه به تاریخ کم کم در من نهادینه شد و با علاقه سرگذشت انسان‌های موفق تاریخ را می‌خواندم.
 
پس از گرفتن دیپلم رشته تاریخ ایران دوره اسلامی را تا مقطع لیسانس در اصفهان سپری کردم و از همان روز وارد آموزش و پرورش شدم. جایی که احساس می‌کردم به آن تعلق دارم. دو سال ابتدای تدریس را در همدان بودم و پس از آنکه در مقطع فوق لیسانس در تهران پذیرفته شدم، به تهران آمدم.
 
تاریخ یعنی عبرت‌هایی که باید از آن پند گرفت. کسانی که با انسان دوستی و کمک به علم و فرهنگ نام خود را برای همیشه جاودانه کردند. شناساندن تاریخ به نسل آینده ضرورتی است که بزرگان علم و دین همیشه بر آن تأکید دارند.
 
همین دیدگاه بود که معلم فداکار را به سوی تاریخ کشاند و او تدریس کتاب تاریخ را عهده دار شد. او روزهایی را که در یکی از نقاط محروم تهران تدریس می‌کرد، بهترین لحظه زندگی‌اش عنوان می‌کند و می‌گوید: خانه ما در شرق تهران قرار دارد وقتی محل کار من را دبیرستان نجابت در جنوبی‌ترین نقطه شرق تهران تعیین کردند از اینکه می‌توانستم به دانش‌آموزان این منطقه خدمت کنم خوشحال شدم. این منطقه اگرچه از نظر امکانات رفاهی و خدماتی از مناطق مرکزی و شمالی تهران پایین‌تر است، ولی خانواده‌هایی که در آنجا زندگی می‌کنند بسیار بامحبت و با‌گذشت هستند و دانش‌آموزان این مناطق بسیار باهوش و با استعداد هستند.
 
در کلاس درس سعی کردم با همه بچه‌ها دوست باشم و درس تاریخ را با بیانی شیرین برای بچه‌ها تدریس کنم. ایجاد فضای دوستی و همدلی باعث شده بود تا همه دانش‌آموزان با ذوق و شوق فراوان سرکلاس حاضر شوند و همه تکالیفی را که بر عهده آنها گذاشته بودم، انجام دهند. تلاش می‌کردم هیچ دانش‌آموزی سرکلاس استرس نداشته باشد. همیشه با مطالعه سرگذشت ایران قدیم و کسانی که نامشان بر صفحه تاریخ ایران به یادگار مانده است، همراه با دانش‌آموزان از نکاتی که می‌توانستیم در زندگی امروز از آن استفاده کنیم، استخراج می‌کردیم. تاریخ ایران با فراز و نشیب‌های زیادی مواجه شده و همه آنها برای نسل امروز و آینده عبرت است.

تصمیم زیبا
 
وی از روزی که بیماری توان ادامه تدریس را از او گرفت، این‌گونه گفت: مدت‌ها بود به عارضه دیسک دچار شده بودم و با توصیه پزشک معالجم باید هرچه زودتر عمل جراحی می‌کردم. سرانجام خود را به تیغ جراحی سپردم. به توصیه پزشک باید چند ماه استراحت مطلق می‌کردم. آن روزها تنها دغدغه ذهنی‌ام دانش‌آموزانم بودند. وابستگی زیادی به آنها پیدا کرده بودم، می‌دانستم که آنها هم به من وابسته شده‌اند. چند روز بعد از ترخیص از بیمارستان دانش‌آموزان با من تماس می‌گرفتند و خواهش می‌کردند دوباره به کلاس درس بازگردم.
 
این تماس‌ها هر روز ادامه داشت. یکی دیگر از همکاران به جای من سر کلاس می‌رفت و بچه‌های کلاس که به شیوه تدریس من عادت کرده بودند سخت با شیوه دیگری کنار می‌آمدند. چند روز بعد وقتی درد کمرم کمتر شد، تصمیم گرفتم تا به مدرسه بازگردم. همسرم که می‌دانست نمی‌توانم دوری از کلاس و درس را تحمل کنم من را تشویق کرد. هر روز صبح مرا به مدرسه می‌برد و ظهرها من را به خانه باز می‌گرداند. از آنجایی که نمی‌توانستم روی صندلی بنشینم مدیر مدرسه و اولیای مدرسه یک تخت سر یکی از کلاس‌های طبقه همکف قرار دادند تا من روی آن دراز بکشم و بتوانم درس بدهم. هیچ وقت روزی که بچه‌ها من را روی تخت کنار تخته سیاه دیدند، فراموش نمی‌کنم.
 
همه از ذوق و شوق فریاد می‌کشیدند. هر چند دقیقه یک بار قدم می‌زدم و دوباره روی تخت دراز می‌کشیدم. همه بچه‌ها همکاری خوبی با من داشتند و مدیر مدرسه و دیگر همکاران به من دلگرمی می‌دادند. کلاس من ثابت بود و دانش‌آموزانی که درس تاریخ داشتند در ساعت درسی شان به این کلاس می‌آمدند.
 
چند ماه بعد نیز مسئول آموزش و پرورش منطقه به مدرسه ما آمد و از من تقدیر کرد، اما بهترین پاداش را از دانش‌آموزان کلاس می‌گرفتم، زمانی که لبخند رضایت را بر لبان آنها می‌دیدم. وی ادامه داد: روز معلم هیچگاه هدیه ای از دانش‌آموزان قبول نمی‌کنم و آنها می‌دانند که درس خواندن و کسب نمرات قبولی و موفقیت در تحصیل بهترین هدیه‌ای است که به من می‌دهند. همیشه سعی کرده‌ام کاری را که انجام می‌دهم، برای رضای خدا باشد. معلمی از نظر من یعنی شیرین‌ترین حرفه‌ای که یک انسان می‌تواند داشته باشد. من جایگاه معلمی را در صحبت امام(ره) می‌بینم که فرمودند معلمی شغل انبیا است.
 
 

موضع صریح آموزش و پرورش درباره \تنبیه بدنی\

معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش به برخی مطالب منتشر شده پیرامون تنبیه بدنی و تصمیم این وزارتخانه برای قانونی کردن تنبیه بدنی اشاره و عنوان کرد: آنچه از سوی آموزش و پرورش اعلام شده موضع رسمی این وزارتخانه نبوده و به هیچ وجه قانونی شدن تنبیه بدنی مدنظر ما نیست. بلکه تجدید نظر در روش‌های تنبیه یا روش‌های بازدارنده از رفتارهای پرخطر و حرکاتی است که دانش آموزان نباید در مدرسه انجام دهند.

 

حمیدرضا کفاش در گفت وگو با ایسنا، با اشاره به اینکه در اصول تعلیم و تربیت اسلامی که معمولا در مراکز تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان تدریس می شوند، برای تشویق دانش‌آموزان به رقابت، روش‌های تشویقی و برای بازنگه داشتن آنها از کارهایی که نباید انجام بدهند روش‌های تنبیهی پیش بینی شده است اظهار کرد: معمولا این اصول و مبانی تحت عنوان تشویق و تنبیه در نظام تربیتی کشورهای دیگر نیز مدنظر است.

 

وی افزود: تشویق و تنبیه در قوانین آموزش و پرورش جمهوری اسلامی به عنوان یک روش تربیتی پذیرفته شده و برای هر کدام از اینها در آیین نامه اجرایی مدارس تعاریفی داریم. چگونگی تشویق دانش آموزان اعم از تشویق مادی، نمره، کارت تشویق، تقدیرنامه، اطلاع به پدرومادر، تشویق در جمع و تشویقات انفرادی و ... در مدارس انجام می‌شود.

 

 

تجدیدنظر در روش‌های تنبیه

 

معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه تنبیه به معنای آگاهی دادن و ایجاد هوشیاری است تصریح کرد: در این میان آن چه زشت و بد است تنبیه بدنی به معنای وارد کردن ضربه به جسم فرد است. تنبیه بدنی هم در آیین نامه اجرایی مدارس و هم در قوانین و مقررات ما و در تعالیم تربیتی که آموزش داده می شود کاملا محکوم است.

 

کفاش تاکید کرد: ضربه زدن به جسم دانش‌آموز ممکن است موقتا موثر باشد اما نه تنها ایجاد بازدارندگی نمی کند بلکه قطعا در بسیاری موارد تاثیر عکس دارد.

وی به برخی مطالب منتشر شده پیرامون تنبیه بدنی و تصمیم این وزارتخانه برای قانونی کردن تنبیه بدنی اشاره و عنوان کرد: آنچه از سوی آموزش و پرورش اعلام شده موضع رسمی این وزارتخانه نبوده و به هیچ وجه قانونی شدن تنبیه بدنی مدنظر ما نیست. بلکه تجدید نظر در روش‌های تنبیه یا روش‌های بازدارنده از رفتارهای پرخطر و حرکاتی است که دانش آموزان نباید در مدرسه انجام دهند.

 

معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش ضمن تصریح این مطلب که به هیچ وجه بحث تنبیه بدنی در مدارس مطرح نشده است و تنبیه بدنی در قوانین و آموزه‌های دینی ما محکوم است عنوان کرد: اما این مسئله که روش‌های تنبیهی ما هم بازدارنده نیست و نمی‌تواند رفتارهای پرخطر را کنترل کند به لحاظ علمی باید مورد تحلیل قرار بگیرد و روانشناسان، جامعه شناسان و علمای تربیت آن را مورد تجدید نظر قرار دهند و متناسب با جرم مجددا آنها را تعریف کنند که اولویت کدام است، کدام روش باید تقویت شود و کدام را باید کنار گذاشت؟

کفاش ادامه داد: به عنوان مثال بی اعتنایی، قهر کردن و کسر برخی امتیازاتی که در اختیار دانش آموز است روش‌هایی هستند که می‌توانند بازدارنده باشند و به نحوی دانش آموز را از خطایی که انجام می‌دهد بازدارند. فرض کنید یک دانش آموز هم مدرسه ای اش را در حیاط هل بدهد و به جسم او آسیب وارد کند، قطعا او باید مجازات شود. نام این مجازات تنبیه است اما هر تنبیهی به معنای تنبیه بدنی نیست.

 

وی با اشاره به وجود بیش از یکصدهزار مدرسه و یک میلیون فرهنگی در آموزش و پرورش گفت: معلمان عزیز ما عاشق کار خود هستند و به کارشان علاقه مندند و علاوه بر معلمی، نقش پدری و مادری را هم بر عهده دارند. در این مجموعه ممکن است 10 -20 مورد هم گزارش تنبیه بدنی منتشر شود که ما آنها را انکار نمی‌کنیم، تایید هم نمی‌کنیم.

 

معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش تاکید کرد: تنبیه بدنی، رنجش و خسارت جسمانی به دانش آموز نه تنها از سوی مسئولان و مدیران بلکه از سوی کل جامعه معلمان محکوم است. معلمان ما عموما از روش‌های درست برای تنبیه استفاده می‌کنند و تعداد معدودی ممکن است خطا رخ دهد. البته یک مورد خطا هم در نظام تعلیم و تربیت اسلامی مشکل دارد و نباید پیش بیاید. به همین علت موارد پیش آمده به لحاظ قانونی هم محکوم است و کسانی که مرتکب این عمل شوند مجازات می شوند.